برای او هم عذاب وجدان گرفتم. هر بار فکر میکنم احتمالا اگر همین حالا هم که فقط یه خواستگار ساده بود فیلم را ببیند، همهی باورهایش بههم میریزد. چه رسد به زن و ناموس!برای بعضیها ناموس خیلی پررنگ است، اینقدر قوی که حاضرند کشت و کشتار راه بیندازند و کورکورانه هر کاری بکنند. برای عدهای دیگر، ناموس زیباست و به وقت عزیز میدارندش؛ به اسمش زندگی را زهر نمیکنند و میگذارند رشد کمد و شکوفا شود. برای تعداد انگشتشماری، ناموس هیچ رنگی ندارد و شبیه خاکستری است؛ ان را پله میکنند و رویش قدم میزنند؛ نه رنگش میزنند و نه عزیزش میشمارند. اولی و سومی دردناکند، یکی از این طرف بوم افتاده و دیگری از آنطرف، آخر و عاقبتش هر دو هم سقوط است.
دیدگاه خود را بنویسید