چرخیدم عقب . روی عکس لیلی دست کشیدم و نجوا کردم : تو خوشبخت بودی ؛ میون غم و مریضی اما خوشبخت بودی . خوشبخت تر از زن هایی که وقت شستن ظرف و دم کردن چای و جارو کشیدن خونه از درون زار می زنن و همدم ندارن ... تو به قدر عمرت زیر سقف خونه کیهان خوشبخت بودی .
دیدگاه خود را بنویسید